۸ شهریور ۱۳۸۵، ۱۳:۴۸

/ مقاله ميهمان /

غزل معاصر افغانستان در تعامل با محيط ادبي ايران

غزل معاصر افغانستان در تعامل با محيط ادبي ايران

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : شعر معاصر افغانستان و اوج و فرودهاي غزل معاصر اين كشور كه همواره همپاي ادبيات فارسي ايران به رشد و حيات خود ادامه داده و نيز تاثير رخدادهاي سياسي و ايدئولوژي هاي حاكم بر انسان خاورميانه اي معاصر ، موضوع مطلبي است كه سيدضياء قاسمي شاعر افغان تهيه كرده و در اختيار مهر گذاشته است.

از بعد از آن دوره اي كه غزل با سه گرايش خاص شكل گرفته و روند خود را ادامه مي دهد و چهره هاي شاخصي دارد، مي رسيم به دوراني كه تحولات اجتماعي فزاينده اي در افغانستان رخ مي دهد و اختلاف يا كودتاي كمونيستي در افغانستان اتفاق مي افتد؛ از اين رو بستر تمام نهادهاي اجتماعي دگرگون شده و تغيير شكل مي دهد. ادبيات نيز به عنوان يك نهاد اجتماعي مستثني از اين قاعده نيست.

به طور كلي ادبيات و در داخل آن غزل براي اولين بار نه به يك جرياني كه به خودش برمي گردد، بلكه به صورت جريان وار از فضاهاي شخصي خارج مي شود و جرياني است كه سعي مي كند كه با عامه جامعه ارتباط برقرار كند؛ چه از سوي شاعراني كه گرايش هاي سوسياليستي داشتند و چه از سوي شاعراني كه در مقابل اين جريان قرار داشتند و جريان شعر استقامت را در داخل افغانستان بنياد گذاشتند و استمرار بخشيدند.

در غزل هاي دوران كمونيستي و به طور كلي در شعر و بويژه غزل نكته اي ديگر نيز قابل تأمل است و آن اين كه از اين دوران به بعد است كه ديگر شاعران افغاني به طور مشخص غزل كار نمي كنند يعني به طور مشخص در يك قالب كار نمي كنند و در تلاش اند تا هم در قالب هاي كلاسيك و هم در قالب هاي نيمايي و سپيد كار كنند و اين امر تأثير بسياري در غزل مي گذارد.

از اين روست كه غزل با سمت و سويي متناسب با جرياني كه نيما در شعر فارسي ايجاد كرده شكل مي گيرد. در شعري كه در دوره كمونيستي به وسيله شاعراني كه گرايش سوسياليستي و كمونيستي داشتند، غزل ها گرايش هاي عمده اجتماعي دارند و مرام ها و ايده آل هاي سوسياليست ها مانند حقوق كارگري، حقوق كشاورزان و مبارزه با سرمايه و سرمايه داري، عمده مباحث محتوايي اين شعرهاست. اين محتوا به شدت حالت شعار گونه دارد. مثلاً واژگاني مانند تراكتور، بيل و امثال آن در اين شعرها به فراواني ديده مي شود.

عبدالله نائبي شاعري است كه تا حدي با شاعران ديگر تفاوت دارد. وي سعي مي كند كه تا اندازه اي فرم و صورت كار را داشته باشد و سعي مي كند كه در بعضي جاها از شعارگونگي پرهيز كند و بيان هنري را نيز همراه سازد.

در مقابل اين جريان، جريان ديگري پديدار مي شود كه در كابل شكل مي گيرد. جرياني كه به شعر استقامت معروف است. شاعران اين دوره شاعراني هستند كه با كمونيسم و رژيم سر سازش ندارند و سعي مي كنند به طور مخفيانه با دولت مبارزه كنند و با ايجاز و ايهام و هزار فوت و فني كه شعر فارسي دارد؛ سعي مي كنند مبارزه خود را با كمونيسم نشان بدهند.

اين جريان هم در اوايل، حالتي شعارگونه دارد تا اين كه در اواخر دهه شصت (دهه اي كه شاعران نمي توانستند به صراحت مقاصد خود را بازگو كنند) خواسته و ناخواسته به سوي بيان هنري روي مي آورند و اين گونه اين شاعران كه يك سر و گردن از شاعران دوره كمونيسم بالاتر مي روند.

غزل سراي عمده اين جريان شهيد عبدالغفار عاصي است. شاعري است كه يك تنه در اين جريان تأثيرگذار است به خصوص در غزل و در ابداعات زباني كه دارد جريان و سمت و سو به شعر داخل افغانستان مي دهد. وي براي اولين بار گرايش هاي شخصي اجتماعي را وارد شعر مي كند. در واقع فضاي نيمايي كه مي خواهد در شعر افغانستان شكل پيدا كند، پديدار مي شود. من شخصي و من اجتماعي عاصي به خوبي در شعرهايش هويداست. اين اتفاق تا آن زمان در غزل و شعر افغانستان روي نداده بود. بعد از عاصي شاعران ديگر نيز راه او را مي پيماند. مانند فرهاد نادري و حسن امامي و امثال آنها.

اين روند ادامه پيدا مي كند تا مي رسيم به غزل بعد از دوران كمونيستي، دوراني كه نيازي به آن شعارها و آن پنهان كاري ها نيست. شاعران مستقيما با جامعه برخورد دارند و بنابراين شعر جريان پررنگ تري مي گيرد.

در اين دوران سميع حامد با خصايص منحصر به فرد شعري اش پرچم دار غزل در داخل افغانستان مي شود. وي تخيل بسيار قوي اي دارد؛ يعني در صور خيال در شعر بسيار قدرتمند است. در ميان خانم ها نيز شاعران بسيار خوبي مشاهده مي كنيم كه شاخص ترين آنها خالده فروغ است. دليل تشخص خالده فروغ در بين شاعران زن اين است كه در وهله اول زبان وي نسبت به شاعران زن ديگر روان تر است و ديگر اين كه جرات جسارت هايي دارد كه عناصر زنانه و تفكرات و احساسات زنانه را زيباتر از شاعران ديگر زن نشان مي دهد.

اتفاق تازه اي كه امروزه در غزل افغانستان رخ داده اين است كه اين كشور تحت تأثير تعاملي كه با محيط ادبي ايران و شاعران مهاجري كه در ايران داشته، به فضاهاي جديدي مانند فضاهاي رباعي و غزل و فضاها و تكنيك هايي دست يافته كه امروزه در شعر شاعران افغانستان ديده مي شود.

کد خبر 372947

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha